قیف بازاریابی محتوایی ؛ پیچ و خم‌های بازاریابی محتوایی متناسب با قیف فروش

قیف بازاریابی محتوایی یکی از مهم‌ترین قسمت‌های یک کسب‌وکار در جهان امروز است. طبق آماری که بیش از ۷ سال پیش در یک سایت مارکتینگی منتشر شد، ۷۹ درصد از لیدها (مشتریان راغب و بالقوه یک کسب‌وکار) به فروش منتهی نمی‌شوند. حالا تصورش را بکنید که در سال ۲۰۲۱، در حالی که کانال‌های توزیع محتوا بیشتر از همیشه‌اند، این آمار چگونه است و فقدان استراتژی تا چه اندازه در شکست‌خوردن یک کسب‌وکار نقش دارد.

 

اساسا طراحی قیف محتوا کار کسی است که سال‌های زیادی تجربه کار در زمینه بازاریابی و استراتژی محتوا داشته است و به‌خوبی با پرسوناهای مختلف آشناست. این قیف بستری است که استراتژی محتوای خود را در آن پیاده می‌کنید تا نهایتا بتوانید از کانال‌های مختلف، به فروش و تبدیل لید به مشتری برسید.

وجود قیف بازاریابی محتوا در کسب‌وکار همان‌قدری ضروری است که وجود نقشه‌ای پرجزئیات برای یک توریست. شما به مقصد خود نمی‌رسید اگر قدم‌به‌قدم مسیر را از پیش مشخص برای خود نکرده باشید. برای اینکه بدانید استراتژی این قیف تا چه اندازه مهم است، بیایید ابتدا معنی دقیق آن را بفهمیم.

قیف بازاریابی محتوایی چیست؟

قیف بازاریابی محتوایی یا Content Marketing Funnel در میان فعالان حوزه محتوایی اسامی زیادی دارد که همگی یک معنا دارند. قیف بازاریابی محتوا یک سند استراتژیک و پله‌به‌پله است که در آن از مرحله ایجاد آگاهی نسبت به برند در مخاطب تا رساندن وی به مرحله آخر، یعنی فروش، برنامه‌ریزی شده است.

این کار با استفاده از انواع مختلف محتوا و تاکتیک‌های مختلف توزیع آن در سرتاسر سفر مشتری انجام می‌شود که همه این جزئیات هم در خود سند استراتژی محتوا ثبت و مشخص شده‌اند.

در فهم اهمیت و ضرورت وجود قیف، باید در اولین قدم، به نام آن اشاره کنیم. «قیف» بودن این استراتژی محتوایی، به شکل واضح و جامعی تعریف استراتژی محتوا را دربرمی‌گیرد. حتما با شکل هندسی قیف آشنایی دارید. این استراتژی برای تولید محتوایی مشخص و گام‌به‌گام در قسمت‌های مختلف قیف، عملکرد و رویکردی متناسب با همان قسمت را دارد.

قیف بازاریابی محتوایی

۱.دهانه قیف (قسمت بالایی)

کسب‌وکارها هنگامی که در ابتدای طراحی استراتژی محتوا هستند، با جامعه بزرگی از مخاطبان مواجهند. این مخاطبان در دهانه قیف ساکنند و به شکلی کسب‌وکار را شناخته‌اند. شاید از دوستی نامش را شنیده‌اند، یا شاید به شکل اتفاقی چیزی از آن را در یک کانال تلگرامی دیده‌اند.

به هر صورت، در قسمت دهانه قیف، مخاطبان زیادی را داریم که پس از مرحله lead generation یا همان تولید مشتری بالقوه نسبت به ما آگاهی نسبی پیدا کرده‌اند و از وجود ما و کسب‌وکارمان باخبرند.

۲. میانه (قسمت میانی)

استراتژی بازاریابی محتوایی در این قسمت از قیف با جامعه‌ کوچک‌تری سروکار دارد. به‌عبارتی، قیف در فاصله دهانه تا میانه خود تنگ‌تر شده است و قسمت کمی از افراد جامعه دهانه، به میانه قیف راه پیدا کرده‌اند.

این بدین معنی است که استراتژی قیف محتوای شما درست عمل کرده است و قسمتی از مشتریان بالقوه شما دارند شما را به عنوان یک کسب‌وکار ارزیابی می‌کنند. در این قسمت از قیف بازاریابی از طریق محتوا، مخاطبان‌تان شما را در گوشه‌ای از ذهن خود ذخیره می‌کنند تا شاید روزی به وقت نیاز، بتوانند در رفع نقطه درد خود (نیاز) از شما کمک بگیرند.

۳. نهایت (قسمت پایینی)

اینکه تعداد افراد حاضر در لایه نهایی قیف چقدر باشد، کاملا بستگی به این دارد که استراتژی شما اصولی و اثربخش طراحی شده است یا نه. نهایتا افرادی که توانسته‌اید آن‌ها را به قسمت نهایی قیف هدایت کنید، تبدیل به مشتری بالفعل خواهند شد. این نشان می‌دهد استراتژی بازاریابی قیف محتوایتان زمینه‌های مناسب را جهت کسب اعتماد مخاطب داشته است، تا جایی که او اقدام به خرید از کسب‌وکار شما کرده است.

همان‌طور که دیدید، استراتژی قیف محتوا دقیقا در یک بستر قیف‌مانند پیاده و طراحی می‌شود. در هر قسمتی از این قیف شما باید اقدامات، برنامه‌ها، محتوا و کانال‌های توزیع مناسبی را طراحی کرده باشید که در نهایت، علی‌رغم اینکه قیف به تنگ‌ترین قسمت خود رسیده است، توانسته باشید مخاطبان را در آن قسمت جا بدهید.

استراتژی شما در این قیف، قطب‌نمای سفر شما برای رسیدن به هدف کسب‌وکارتان است و از سوی دیگر، قطب‌نمای ناخودآگاه مشتری در سفر خرید اوست. در طراحی قیف محتوایی باید توجه کنید که فقط در صورتی یک استراتژی خوب طراحی کرده‌اید که قطب‌نمای هر دو طرف در حال کار کردن باشد.

ارتباط قیف فروش با قیف محتوایی چیست؟

قیف فروش مفهومی آشنا در بازاریابی است. مفهومی که حتی اگر رهگذر دنیای مارکتینگ هم بوده باشید، به گوشتان خورده است. به کمک این قیف درک بهتری از مراحل تحول و تبدیل مخاطب خود پیدا می‌کنید.

 

قیف بازاریابی محتوایی، دقیقا همان قیف فروشی است که می‌شناسیم و از سه بخش اصلی تشکیل شده است:

  • بالای قیف (Top of the Funnel: TOFU) ​
  • میانه قیف (Middle of the Funnel: MOFU) ​
  • پایین قیف (Bottom of the Funnel: BOFU) ​

 

هر کدام از این لایه‌ها، مانند ظرفی مناسب برای مظروفی خاص هستند. همان‌طور که نمی‌توان برای خوردن سوپ به سراغ بشقاب رفت، هر محتوایی را نیز نمی‌توان در هر لایه از قیف سرگردان رها کرد. در ادامه با جزئیات بیشتری به این سه سطح می‌پردازیم.

محتوای بالای قیف یا TOFU

مخاطب بالقوه، رهگذری‌ است در خیابان. گاهی از سر نیاز و به هدفی از خانه بیرون زده و گاه بی‌مقصد خاصی در خیابان قدم می‌زند. صدای بوق ماشین، ویترین جذاب یک مغازه، سنگ روی سنگ‌فرش، آواز پرنده روی درخت، فردی که به او تنه می‌زند و…، همگی دلیلی برای جلب توجه او هستند.

ما با چنین مخاطب غریبه‌ای روبه‌رو هستیم. حال سوال این است: آیا ما چنان دلیل اثرگذار و قدرتمندی داریم که او را از حرکت وادارد و به ما خیره کند؟

لایه‌ اول قیف بازاریابی محتوایی به ما کمک می‌کند که نقش خود را در میان این عوامل خارجی تاثیرگذار، پیدا کنیم. محتوای مناسب این بخش، باید این ویژگی‌ها را دارا باشد:

  • آگاهی دهنده​
  • شفاف​
  • جذاب

در تمام طول مدتی که مشغول تولید محتوا برای قسمت TOFU هستیم، باید بدانیم تمامی رقبای ما هم به دنبال دیده شدن هستند. ما در مدت محدود، شانس محدودی برای انتخاب شدن داریم. در نتیجه باید به سراغ قالب‌های محتوایی‌ای برویم که قدرت جذب مخاطب در این شرایط را داشته باشند. در ادامه به چند مورد از محتوای بالا قیفی می‌پردازیم:

قیف بازاریابی محتوایی

۱. وبلاگ

وبلاگ‌ها در گذشته مانند یک کارت ویزیت آنلاین عمل می‌کردند و افراد برای معرفی خود در قالبی شکیل، به سراغ ساخت وبلاگ‌ها می‌رفتند. اما امروزه در کنار وبسایت‌ها، وبلاگ‌ها هم جای خود را باز کرده‌اند تا وظیفه عرضه دائمی محتوا را برعهده بگیرند.

محتوای وبلاگ‌ها (مانند مقالات) در معرفی برندها و افزایش آگاهی ما از آنها تاثیر انکارناپذیری دارند. از آنجایی که بسیاری از ترافیک‌های مستقیم (ترافیک ناشی از جستجو در گوگل)، به وبلاگ کسب و کارها ختم می‌شود، اهمیت این کانال ارتباطی، بسیار بالا می‌رود. زیرا که مخاطب جستجوگر، از سر نیاز و با میل و اقدام خود، این ارتباط را شکل داده و برای رفع نیاز خود، مصمم است.

تلاش‌های محتوایی «دیجی مگ»، مثال خوبی برای وبلاگ موفق یک کسب‌وکار (دیجی کالا) است.

۲. شبکه های اجتماعی

در رسانه‌های اجتماعی، مدل‌های گوناگونی از محتوا را می‌توان تولید و عرضه کرد. حال اگر محتوای ما، با هدف بالا بردن آگاهی مخاطب از برند باشد، می‌تواند در لایه بالای قیف قرار بگیرد.

تفاوتی نمی‌کند که این اطلاعدهی در چه قالبی (عکس، ویدیو و…) انجام شود یا تولیدکننده آن چه کسی باشد (اینفلوئنسرها، تیم تولید محتوای برند و…)؛ آنچه اهمیت دارد، بالا بردن آگاهی مخاطب از برند و تقویت نام‌آشنایی ماست.

تصاویر و ویدیوهایی که «تیمچه» در صفحه اینستاگرام خود منتشر کرده است، نمونه‌ای از این آگاهی‌بخشی و معرفی برند است.

۳. اینفوگرافیک

اینفوگرافیک تشکیل شده از دو کلمه اینفو و گرافیک است. منظور از این اصطلاح، تصویری است که در آن اطلاعات، آمار یا هر چیزی در قالب تصویر با استفاده از نمودارهای گرافیکی، جدول، سایر آیکون‌ها و تصاویر جذاب ارائه شده و هدف آن ساده‌سازی فهم اطلاعات پیچیده و یا جذاب نمودن ارائه اطلاعات است.

اینفوگرافیک‌ها با توجه به پتانسیل بصری‌ای که دارند، امکان اطلاع‌رسانی سریع و گسترده با کمک تصاویر محدود را به‌خوبی فراهم می‌کنند. با توجه به این قدرت و سرعت بالای انتقال اطلاعات به مخاطب و محدودیت ما در لایه اول قیف، اینفوگرافیک‌ها انتخاب بسیار مناسبی به حساب می‌آیند.

به نمایش درآوردن روتین مراقب‌های پوستی به شکل اینفوگرافیک توسط برندهای آرایشی و بهداشتی، نمونه‌ای از این نوع محتواست.

۴. پادکست

پادکست‌ها و به طور کلی محتوای صوتی از جمله منابع مفید و مناسب در لایه ابتدایی قیف بازاریابی محتوایی هستند. حجم پایین پادکست‌ها، آسان بودن دسترسی و همچنین میل و تمایل مخاطبان، از جمله عوامل موثر در انتخاب این نوع از محتواست.

انتشارات بین‌المللی گاج از نمونه برندهایی است که از پادکست‌ها برای آگاهی‌دهی هرچه بیشتر استفاده کرده است.

۵. میکروسایت

همانظور که از اسم میکروسایت‌ها مشخص است، آنها سایت کوچکی هستند که به‌صورت جدا از صفحه اصلی سایت شرکت وجود دارند. آدرس صفحه میکروسایت‌ها (یا همان یو آر الشان) از لینک سایت اصلی متفاوت است. میکروسایت می‌تواند تأثیر زیادی در مراحل بازاریابی بگذارد.

میکروسایت‌ها ابزاری هستند که به متخصصان کمک میکنند تا برندی بسازند که از دیگر برندها متمایز باشد و در موتور جستوجو بهتر دیده شوند. آنها ابزاری عالی جهت ارائه المان‌هایی از برند هستند.

شرکت Bolthouse Farms یک برند آمریکایی است که محصولاتی همچون آبمیوه تولید می‌کند. این برند در راستای شعار خود (محصولات سالمتر) یک میکروسایت طراحی کرده است که به مردم نشان دهد در شبکه‌های اجتماعی تا چه حد در رابطه با غذاهای سالم و ناسالم صحبت می‌شود. این برند در تلاش است تا بدین ترتیب روی تفکر عمومی اثر بگذارد.

محتوای میان قیف یا MOFU

در لایه‌ میانی قیف بازاریابی محتوایی، ما با مشتریان بالقوه‌ای رو‌به‌رو هستیم که باید به مشتریان راغب تبدیل شوند. در این مرحله مخاطب دست به ارزیابی ما زده و به دنبال کشف مزیت رقابتی‌مان است و برخلاف لایه‌ بالایی، میزان درگیری مخاطب با برند ما بیشتر شده و حاضر است زمان بیشتری را برای شناخت و بررسی ما هزینه کند. این یعنی زمان آن رسیده که نگرانی‌هایمان برای از دست دادن نگاه و توجه مشتری کنار گذاشته و با حوصله برای متعاقدسازی او تلاش کنیم.

ویدیوهای آموزشی، پرسش‌نامه، نظرسنجی‌ها، وبینارها، کتب الکترونیک و تخفیف‌ها از جمله محتوای پیشنهادی این لایه هستند.

۱. ویدئوهای آموزشی

در لایه‌ میانی قیف بازاریابی محتوایی، ما با مشتریان بالقوه‌ای رو‌به‌رو هستیم که باید به مشتریان راغب تبدیل شوند. در این مرحله مخاطب دست به ارزیابی ما زده و به دنبال کشف مزیت رقابتی‌مان است و برخلاف لایه‌ بالایی، میزان درگیری مخاطب با برند ما بیشتر شده و حاضر است زمان بیشتری را برای شناخت و بررسی ما هزینه کند. این یعنی زمان آن رسیده که نگرانی‌هایمان برای از دست دادن نگاه و توجه مشتری کنار گذاشته و با حوصله برای متعاقدسازی او تلاش کنیم.

ویدیوهای آموزشی، پرسش‌نامه، نظرسنجی‌ها، وبینارها، کتب الکترونیک و تخفیف‌ها از جمله محتوای پیشنهادی این لایه هستند.

قیف بازاریابی محتوایی

۲. کتاب الکترونیک

امروزه کتاب‌های الکترونیکی بیش از پیش مورد توجه و علاقه قرار گرفته‌اند. این کتاب‌ها می‌توانند ترافیک وب‌سایت ما را افزایش داده، شانس ماندن در قیف بازاریابی محتوایی و رسیدن به لایه‌ آخر را بیشتر کنند.

استفاده از کتب الکترونیک رایگان، برای جذب و حفظ همراهی مخاطبان‌مان ترفند دیگری است که می‌تواند تاثیرات مثبتی به دنبال داشته باشد. همچنین این کتاب‌های الکترونیکی را می‌توان از طریق کمپین‌های ایمیلی نیز در اختیار مشتریان خود قرار داد.

قرار دادن اطلاعات تماس مشخص یا دکمه‌های عملکرد در کتاب‌های الکترونیکی خود، که خوانندگان با فشردن آن‌ها به صفحات اصلی سایت ما هدایت شوند، اقدام ارزشمند دیگری است که مخاطبانمان را دوباره وارد چرخه بازاریابی ما می‌کند. کتاب‌های سفر مجموعه «علی‌بابا» نمونه‌ای از این قالب محتوایی هستند.

۳. پرسشنامه و نظرسنجی

از دیگر محتواهای مناسب لایه میانی قیف بازاریابی محتوایی، پرسش‌نامه‌ها و نظرسنجی‌ها هستند. این پروسه از مشتری می‌خواهد با توجه به شناختی که از محصول یا خدمات پیدا کرده و با در نظر گرفتن علایق، تمایلات و نیازهای خود، اقدام به پاسخگویی به سوالات کند. در اینجا دو اتفاق مثبت رخ می‌دهد:

  1. مخاطب احساس ارزشمندی پیدا کرده و درمیابد که نظراتش برای برند، حائز اهمیت است.​
  2. برند اطلاعات کارآمدی از مخاطب پیدا کرده، برنامه محتوایی خود را متناسب با آن تنظیم می‌کند و از سرنخ‌های به دست آمده در سایر مراحل بازاریابی و تبلیغات استفاده می‌کند.​

«ایرانسل» یکی از این پرسش‌گران است. این برند به‌خوبی از این طریق با مخاطبان خود تعامل ایجاد کرده و اطلاعات مفیدی نیز کسب می‌کند.

۴. وبینار

وبینارها فرصت ارتباط دوجانبه را فراهم کرده و به طرز شگفت‌آوری به عمق پیدا کردن رابطه با مخاطب کمک می‌کنند. وبینار بستری مناسب برای آشنایی مستقیم با دغدغه‌ها و نیازهای مخاطب است. از سوی دیگر مشتری هرچه بیشتر با برند ما درگیر شده و کم‌کم به مرز متعاقد شدن و اعتماد پیدا کردن نزدیک می‌شود.

تسلط بر موضوع، توانمندی در انتقال اطلاعات و مجموعا احساسی که از طریق این ارتباطِ زنده به مخاطب منتقل می‌کنیم، در ساخت تصویر مطلوبی از برند ما در ذهن مخاطب، بسیار موثر است.

وبینارهای رایگانی که صاحبان کسب‌وکارهای گوناگون، در «ایسمینار» برگزار می‌کنند، مثالی خوبی برای این بخش به حساب می‌آید.

۵. تخفیف

برای دانستن تاثیر تخفیف‌ها نه لازم است چیز خاصی از بازاریابی بدانیم، نه از قیف فروش. تخفیف، تخفیف است!

هدیه‌ای که تکراری نمی‌شود و همیشه، هر کس و هر کجا که باشید، شما را ترغیب به خرید کرده و مدت زمان ماندن شما روی سایت را بیشتر می‌کند. آنچه از ته دلتان می‌خواهید: قانع شدن مغزتان، برای انتخاب محصول/خدمت تخفیف خورده است!

سایت «فرادرس» مانند بسیاری از وبسایت‌های دیگر برای جذب مخاطبان هرچه بیشتر، از تخفیفات دوره‌ای استفاده می‌کند.

محتوای پایین قیف یا BOFU

در ابتدای لایه‌ سوم قیف بازاریابی محتوایی، تابلوی «جاده باریک می‌شود» نصب شده است. چرا که از میزان مخاطبان و همراهان، کم و کمتر شده و حساسیت بالاتر می‌رود. اینجاست که باید بسیار حساب شده‌تر عمل کرد تا مسیر طولانی‌ای که مخاطب تا این نقطه پشت سر گذاشته است، به مقصدی جز مقصد مورد نظر ما ختم نشود.

محتوایی که در لایه‌ پایینی قیف تولید می‌شود باید مستقیم‌ترین راه را تا مرحله نهایی سازی خرید ترسیم کند. محتواهایی چون فهرست قیمت‌ها، مقایسه محصولات، نظرات کاربران، سوالات متداول و خدمات پس از فروش.

۱. فهرست قیمت ها

مخاطبی که تا این نقطه از قیف همراه ما آمده، بسیار به مرحله خرید محصول/خدمت نزدیک شده است. در نتیجه برای تسهیل‌ هرچه بیشتر این روند، ارائه فهرست شفافی از قیمت‌ها بسیار لازم و ضروری است. هر قدر دستیابی به این فهرست، پیچیده‌تر و دشوارتر باشد، ریسک از دست دادن مشتری، بالاتر می‌رود.

یکی از مزایای فروشگاه آنلاین «هایپر استار » ارائه شفاف قیمت محصولات است.

۲. مقایسه محصولات

در دنیای امروز که ما همواره میان گزینه‌های گوناگون و متفاوت سرگردان و مردد هستیم، محتوایی که بتواند دست به مقایسه گزینه‌ها زده و انتخاب را برایمان آسان کند، بسیار ارزشمند است. هرچه این مقایسه جامع‌تر و دقیق‌تر باشد، مخاطب به ما اعتماد بیشتری کرده و پیشنهاد نهایی ما را راحت‌تر پذیرا خواهد بود

«دیجی‌کالا» یکی از موفق‌ترین مقایسه‌کنندگان محصول به شمار می‌آید

۳. نظرات کاربران

از عینی‌ترین تجربیات ما، خواندن نظر کاربران پیش از اقدام به خرید است. خریداران از بهترین قاضیان محصول/خدمت هستند که بی‌هیچ منفعتی، نظر حقیقی خود را با دیگران به اشتراک می‌گذارند.

عموما محصولاتی که UGC شفاف و کارآمدی داشته باشند، بهتر و بیشتر به فروش می‌رسند. چرا که مخاطبان به افرادی که جایگاه مشابهی با خودشان دارند، اعتماد بیشتری داشته و تاثیرپذیری بالاتری دارند. به همین دلیل است که کسب‌وکارها از ترفندهای گوناگونی برای ترغیب مشتریان به اعلام نظرهای خود استفاده می‌کنند.

با این روش، نه تنها به محکم شدن زیربنای اعتماد مخاطبان خود کمک می‌کنند، بلکه خود نیز به نظرات، پیشنهادات و انتقادات مشتریان دسترسی پیدا کرده و در راستای بهبود محصولات، قدم برمی‌دارد.

نظرات کاربران اپلیکیشن «اسنپ فود»، از جمله ‌UGCهای تاثیرگذار و کارآمد است.

۴. سوالات متداول

یادمان باشد محتوایی تولیدی در این مرحله، یک هدف اصلی را دنبال می‌کند: «تسهیل خرید»

در نتیجه ما باید تک‌تک موانع سر راه را کنار زده و راه را هموار کنیم. سوالاتی که در ذهن عموم مخاطبان ایجاد می‌شود و آن‌ها را مردد می‌کند، همان موانع هستند. وظیفه ما شناسایی و کشف این سوال‌ها و پاسخ‌گویی به آنهاست. حال فرض کنید، لیستی از این سوال‌ها در اختیار شما قرار بگیرد که نه تنها دغدغه‌های ذهنیتان، بلکه چالش‌هایی که حتی به فکرتان نرسیده را نیز مرتفع سازد.

احتمالا در این زمان لبخند رضایتی روی لبانتان می‌نشیند؟

اگر پاسخ بله است، باید بگویم شما همین الان یک گام به خرید نزدیک‌تر شده‌اید.

پاسخ‌دهی مفصل و جامع «تیپاکس» به مشتریان خود، نمونه‌ای از این سوالات متداول است.

۵. خدمات پس از فروش

خب! همه چیز سرجایش است و حالا مخاطب شما بعد از گذراندن مسیری پر پیچ و خم، به خرید متعاقد شده و آماده سفارش است. تنها مساله‌ای که ذهنش را درگیر کرده، اتفاقات پس از خرید است.

اگر اندازه‌ام نبود؟ اگر مشکلی داشت؟ اگر تقلبی بود؟ اگر دیرتر از موعد به دستم رسید؟ و …

برخلاف تصور ما، تنها جلب رضایت مشتری و اقدام او به خرید، کافی نیست. راضی نگه داشتن او و تضمین پاسخگویی، حتی پس از خرید نیز، از مهم‌ترین دغدغه‌های مشتری است که ما برای تحکیم پایه‌های برند خود و حفظ مخاطب، باید به تولید محتوایی مناسب با این چالش‌ها بپردازیم.

شفاف‌سازی امکان یا عدم‌امکان مرجوع کردن محصول، شرایط و باید نبایدهای آن، از مهم‌ترین محتواهایی است که در تصمیم‌گیری بسیار اثر می‌گذارد.

تیمچه با بیان شرایط و قوانین ارجاع کالا، به خوبی به این بخش توجه کرده است.

بعد از مرحله فروش در قیف، چه اتفاقی برای مشتری میافتد؟

بسیاری اینگونه فکر می‌کنند که پس از مرحلهConversion (تبدیل مشتری بالقوه به خریدار)، کار قیف بازاریابی محتوایی تمام شده است و دیگر قرار نیست کسب‌وکار با مشتری کاری داشته باشد.

این می‌تواند یکی از اشتباه‌ترین تفکرات درباره استراتژی قیف محتوا باشد. اتفاقا بعد از قسمت نهایی قیف یعنی فروش، کار شما تازه شروع می‌شود. توجه کنید که پس از این مرحله، مشتری درون ظرف کسب‌وکار شماست؛ یعنی حداقل یک بار از شما خرید کرده است.

یک استراتژی محتوای فوق‌العاده، مشتری‌ای که نقطه دردش برطرف شده است را درست به اندازه مشتریان بالقوه در دید خود نگه می‌دارد. در مرحله پس از فروش، شما باید برنامه‌ای برای «نگه‌داشتن مشتری در ظرف کسب‌وکار» خود داشته باشید. ما این ظرف را Retention صدا می‌زنیم؛ مرحله‌ای که در آن، مشتری‌ای که یک بار به شما اعتماد کرده است و چیزی از شما خریده است، دوباره به شما بازمی‌گردد. Retention یعنی بازگشت و شما پس از لایه پایینی قیف، باید بتوانید نرخ بازگشت دوباره مشتری را به سمت کسب‌وکارتان تقویت کنید.

قیف بازاریابی محتوایی

۳ مزیت استفاده از قیف بازاریابی محتوایی

شاید تا همین جا پی برده باشید که چرا اساسا برای موفقیت، به یک استراتژی قیف محتوای گام‌به‌گام نیاز داریم، اما بهتر است به‌روشنی بدانیم چرا باید برای قیف محتوا هزینه کنیم. استراتژی قیف محتوا دقیقا برای ما چه‌کار می‌کند؟ ما با استفاده از این استراتژی چه اهدافی را دنبال می‌کنیم؟ به عبارت دیگر، چرا وجود چنین استراتژی‌ای، تضمینی برای موفقیت یک کسب‌وکار است؟

۱. تعیین وضعیت و مسیر محتوا

تولید محتوا در نظر بسیاری از افراد، شروع کار محتواست. این در حالی است که تولید محتوای با کیفیت نیازمند پیش‌زمینه‌هایی است که بدون آن‌ها، به هدف خود نخواهد رسید. قیف محتوایی قرار است به شما کمک کند که بدانید چه نوع محتوایی را در چه زمانی، در چه کانال توزیعی و برای چه مخاطبی تولید کنید. ایده‌های محتوایی و نیازهای مخاطبان شما تنها با یک استراتژی قیف محتوا ممکن و عملی می‌شوند و بدون آن، عملا نه مسیری دارید و نه مقصدی.

۲. طراحی سفر مشتری و جلوگیری از سردرگمی او

مشتریان شما گنجینه‌های شما هستند. آن‌ها نه‌تنها به شما توجه و وقت خود را داده‌اند، بلکه در جایی از مسیر آنچنان به شما اعتماد کرده‌اند که حاضر به دادن سرمایه خود به شما شده‌اند. بدون قیف بازاریابی محتوایی شما نه‌تنها نمی‌توانید چیزی از مخاطب بخواهید، بلکه اصلا نمی‌دانید مخاطبی دارید یا نه و اگر دارید، او به چه چیزی فکر می‌کند. عملا این استراتژی قیف محتواست که ورود اصولی یک مخاطب را به گستره آگاهی از کسب‌وکار شما ممکن می‌کند و با نشانه‌گذاری‌های هوشمندانه در مسیر، او را به سمت فروش می‌برد.

همان‌طور که گفتیم، استراتژی قیف، قطب‌نمایی دوطرفه است. با این استراتژی فقط شما نیستید که مسیرتان را به‌روشنی پیش روی خود می‌بینید، مخاطب هم بدون آشفتگی، در جای درستی از سفری قرار می‌گیرد که شما برای او طراحی کرده‌اید و او قرار است در آن سفر، نیاز خود را رفع کند.

۳. دریافت بازده مطلوب از محتوا و (ROI بازگشت سرمایه)

گاهی شما با یک هزینه هنگفت شروع به تولید محتوا می‌کنید و می‌پندارید که همین هزینه هنگفت، تضمینی برای موفقیت است. حال آنکه چیزی که موفقیت را تضمین می‌کند، پیش و بیش از اینکه سرمایه و هزینه باشد، برنامه‌ای مشخص است. قیف بازاریابی محتوایی یک برنامه نتیجه‌گراست. یعنی شما استراتژی محتوا را جهت گرفتن نتیجه مطلوب طراحی می‌کنید و قسمتی از این نتیجه مطلوب، بازگشت سرمایه اولیه به شما و کسب‌وکارتان است.

قیف بازاریابی محتوایی

بدون قیف بازاریابی محتوایی و طی شدن گام‌به‌گام سفر مشتری، شما نه‌تنها به بازده مطلوب خود از محتوا نمی‌رسید بلکه شاهد ضرر مالی هم خواهید بود. اگر برای تدوین استراتژی محتوای خود دچار آشفتگی هستید، می‌توانید همین حالا از متخصصان باشگاه محتوا کمک بگیرید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

چطور می‌تونم کمکتون کنم؟
از طریق واتسپ بفرست